جدول جو
جدول جو

معنی پوره پوره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پوره پوره کردن
(وَ دَ)
در تداول قزوینیان تعلل و دست دست کردن. مس مس کردن. این دست و آن دست کردن. باری بهر جهت کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بسیار جای از هم دریده کردن از همه جا دریدن پارچه پارچه کردن قطعه قطعه کردن لخت لخت کردن لت لت کردن تقطیع، بقطعات جدا تقسیم کردن بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره پاره کردن
تصویر پاره پاره کردن
((~. کَ دَ))
از همه جا دریدن، پارچه پارچه کردن، به قطعات جدا تقسیم کردن، بخش بخش کردن
فرهنگ فارسی معین